وقتی خالی می شوم از کسالت روزرمرگی ام، انگارکه دیگر چیزی نیست تا بقیه ی روز را بگذرانم. برای ادامه بدجوری در می مانم. چه قدر گاهی روزمرگی کردن لذت دارد حتی گاهی بیشتر از دوره کردن اما نه بیشتر از تجربه کردن. وقتی دوره می کنم آخرش به همین جایی می رسم که هستم. اما وقتی روزمرگی می کنم به هیچ جا نمی رسم، دور خود می گردم و همین مبهم بودن مقصد را دوست دارم. تجربه کردن هم برایم همین حس را دارد اما روزمرگی کردن نوستالژیک تر است. نا کجایش آشنا تر است.
گاهی روز مرگی هایم، تازگی هایی هم همراه خود دارد، اما تازگی های کسل کننده. با این حال لذت نابی دارد برایم این جور زندگی کردن که مطمئنآ فقط برای مدتی ناب می ماند، مدتی نامشخص. از پس گذشت سال های زندگی و حس کردن لذت های مختلف دیگر فهمیدم که هیچ لذتی برای همیشه ناب نمی ماند اما همیشه لذت می ماند. حتی اگر خودش لذتی نداشته باشد یادش که خالی از لذت نیست حتی گاهی لذتش بیشتر هم است.
دوره کردن هم زمانی لذتی ناب داشت و حالا کمی لذتش دردآور است ولی نه نخواستنی. لذتِ این که وقتی در فضایی تاریک سرم را روی بالش بگذارم و به یاد بیاورم که چه وقت؟ چه کسی را؟ چه قدر؟ می خواستم و یادش لبخندی شود روی لبهایم و شاید گاهی اشکی لغزان روی گونه هایم را هیچ گاه نه می توانم و نه می خواهم که کتمان کنم.
از خوابی که در آن فرو می روم هر شب، بیدار می شوم؛ می نوشم، می خوانم، حس می کنم، می ترسم، حرف می زنم، نفس می کشم و... و دوره می کنم. آدم وقتی روزمرگی می کند گاهی کم می آورد برای بقیه ی راه که آن وقت مینشیند چایی لیمو می خورد و تلویزیون تماشا می کند و تجربه های گذشته را دوره می کند. انگار که انسان باید همیشه دوره کند.انگار همیشه مقصدش ناکجا آباد است.
19 comments:
salam maryame khobam
mamnonam ke too in modate gheybatam moratab behem sar zadiyo faramosham nakardi ...azize mehraboon man matlabe jadideto khondam mesle hamishe mahshar bood khanoom ... man apam va cheshm be rahet
آره زند گی همینه تکرار کردن روز مر گی ها
خیلی سخته اما کاریش نمی شه کرد
......................
در مورد شهاب میدونم خیلی تند نوشتم اما به نظرم لازم بود بعضی وقت ها یکم تندی ضروریه چون باعث تغییر روش آدم ها می شه
دلیلش هم اینه که خیلی زود تصمیم می گیره و این براش خوب نیست
البته شرایط سنیش هم موجب می شه که زود تصمیم بگیره
خودم وقتی اونارو نوشتم دل خودم بیشتر گرفت اما چاره ای نداشتم
در مورد وبلاگم هم پیشنهاد اولیه اش رو الهه جون بهم داد منم دیدم چیز خوبیه به امیر گفتم اونم موافقت کرد
بعضی وقت ها هم میآد می خونه
آدرس وبلاگم رو داداشم هم میدونه
..........................
خوش حال می شم وقتی کامنت های زیباتون رو برام یاد گاری میذارین
همیشه آرزوی داشتن دوستان خوبی مثل شما رو داشتم
و براتون آرزوی موفققیت روز افزون :x :xرو در زندگی خواهانم
چرا قبلا كامنت نذاشتي سواله البنه نه اينكه من دنبال نظر جمع كردن باشم ميبيني كه ادمهايي كه ميان ميخونن كمن همين خوبه ناراحتم از دستت چون وقتي خودت رو به من نشون ندادي و باعث شدي كه ناميد شم از وجود حرفهايي از جنس خودت با اين حال چند مطلبت را انلاين خوندم بقيه را هم
در مورد وب خودم هم چشمم اب نمي خوره گروهي بشه چه برسه ادامه پيداكنه
مي ميرم برا روزمرگي
پارسال پيرارسال بود كه دوگانه ي ريچارد لينكليتر رو ديده بودم و يه پست نوشتم در ستايش روزمرگي
بازم درود
البته درعصر اينترنت سنگي بودن براي خودش لذتي دارد
اگر حمل بر بي ادبي و بي پروايي نكنيد من تقريبا هميشه تا حدود ساعت 5-6 انلاين هستم اگر مايل بوديد اي دي من در وبلاگم هست كپي ميزنيم شما ليواني چاي ميخوريد ما نيز
اين سوي كابل
اشكان
مریمبانوی عزیز
ممنون بزرگواریات هستم
سایهی عالی مستدام
dela dige del nis!
مریم جون شما به یه بازی دعوت شدین
امیدوارم قبول کنین
آپم
سلام خوبی؟مرسی از لینک ...لینکت می کنیم .... امروز تولدمه ...کادو چی میدی ؟؟؟؟ آپبمااا
منتظریم ....
یادت نره
اشكان
من واقعا متاسفم اگر ميبينيد انلاين هستم ونمي تونم صحبت جواب بدم بدونيد تو جلسه هستم باز پوزش مي خواهم
میتونی از این جرخشی که خوب بیانش کردی یه داستان خوب در بیاری به نظر میاد آدم با استعدادی هم باشی
matlab haye jadhdam ru nete
khosh hal misham az inke sar mizani!
كامنت ها انگار نمرسه!!!به هر حال گذاشتمت جز‘ پيوندهام.
بهروز باشي./
abouzare aziz lotf kon esme webloget ro bezar. gozineye other ro entekhab kon va esme weblageto bezar
salam maryame aziz
man faghat omadam ye sar bezanam movafagh bashi golam
chand bar emtehan kardam guya esme web montaghel nemishe.
mazes.blogfa.com
salam maryamjooooon
man upammmmmmmm
انسان با دوره ی خودش زنده ست... زندگی می کنه... یاد میگیره... بکار میگیره :)
Post a Comment